برندسازی، پدیده جهان معاصر

این یادداشت، به تعریف معیار و درست «برندسازی» می‌پردازد و بازنشری از مدخل این موضوع در دانشنامه دیزاین است. این دانشنامه که نخستین بار در سال 1397 و از سوی نشر مشکی منتشر شده است، کتاب کاربردی و مفیدی برای طراحان گرافیک، تولیدکنندگان محتوا و فعالان صنعت تبلیغات و بازاریابی است. این مطالعات به ما کمک می‌کند تا ضمن آگاهی از تعاریف تحقیق شده و بین‌المللی، در مکالمات روزمره و همین‌طور برنامه‌ریزی برای پروژه‌های تجاری با همکاران و مشتری، به یک زبان مشترک برسیم. 

 

مهمترین نکات پیش‌روی شما:

1. برندسازی فرآیندی است که به طور هدفمند آغاز می‌شود و می‌بایست آن را هدایت کرد.

2. واحد بازاریابی شرکت‌های بزرگ و چندملیتی بزرگترین خالقان برندها هستند.

3. ارزش‌آفرینی، هسته پروژه‌های برندسازی و مهم‌ترین چیزی است که یک برند را از دیگران متمایز می‌کند.

4. یکپارچکی در فعالیت‌های روزانه، سازنده تصویر ذهنی مخاطب از برند است. 

5. آنچه برندها را در بازار تثبیت می‌کند، تحقق وعده‌ها و عمل به آنهاست.

6. جامعه امروز، منتقد و سخت‌گیر است. برندها دایما زیر نظر هستند و مردم آن‌ها را قضاوت می‌کنند.     

 

برند تصویری در ذهن مصرف­ کننده بوجود می‌آورد. به ­طور مثال، سیبی گاززده نه تنها نشانه محصولات کاربردی کامپیوتر اپل است، بلکه مجموعه تداعی­‌های خاصی از این برند مثل سادگی، یکتایی و زیبایی‌­شناسی به همراه دارد. وقتی شرکت اپل خط تولید خود را به تولید دستگاه‌­های صوتی و تلفن‌­های همراه هم گسترش می‌دهد، این محصولات هم با همین صفات برند­سازی می‌شوند.

این مثال، گویای یکی از جنبه‌­های مهم و اصلی توسعه برندها (یعنی همان فرایند برند­سازی) است. هرچند اطلاق ویژگی‌های خاص برند به یک محصول در نهایت بستگی دارد به درک و تفسیر مصرف کننده، فرایند برندسازی همیشه عاملی آغازگر دارد، یعنی به‌طور هدفمند آغاز و هدایت می‌شود.

در حدود اوایل سده بیستم، تماس مستقیم و شخصی که قبلاً بین خریدار و فروشنده در سطح بازارهای محلی وجود داشت، به‌­طور عمده جای خود را به‌ ظهور بازارهای انبوهِ ناشناس و فرامنطقه‌ای داد. شرکت‌­های تجاری بزرگ جایگزین کسب ­و­کارهای محلی شدند و مؤسسان این شرکت‌­ها که عمری برای تحقق رؤیاها، ایده‌­ها و شیوه‌­های تجاری فراگیر خود تلاش کرده بودند، به اولین خالقان برند تبدیل شدند. نمونه‌­های مستقل از برند­سازی‌­های جدید محلی امروزه هم هنوز در شرکت‌­های جدید یا کوچک وجود دارند، حتی در سطح جهانی. اما خالقان برند­ها امروز عموماً کارمندانی هستند که در بخش­ بازاریابی شرکت‌ها با هدفی معین و اغلب به‌­طور موقت استخدام می­‌شوند.

شرایط سازمانی‌ای که برندها در طول سدۀ گذشته تحت آن تحول یافته‌­اند ممکن است تغییر کرده باشد، اما شرایط اساسی پشتِ بازاریابی‌های موفق تا حد زیادی همان است که در گذشته بود. نقطه آغاز هر برند بالقوه موفقی مسلماً توسعه و سپس متمایز ساختن محصولاتش است. از آنجا که محصولات برند­های مختلف از نظر جنبه‌های کاربردی روز­به­روز بیشتر شبیه هم شده­اند، برای ایجاد تمایز بین یک محصول از رقیبانش به شاخصه‌های دیگری نیاز است. این همان مرحله است که در آن فرایند ایجاد ارزش افزوده در توسعه برند اهمیت پیدا می کند.

وقتی ویژگی‌­های برندسازی ­شده محصول بوجود آمد و تعریف شد، این ویژگی‌­ها بنیادی را بوجود می­آورند که برند برمبنای آن ارزش‌های خود را به مصرف ­کننده عرضه می‌­کند و همین بنیاد بر همه جنبه‌­های ظاهری محصول، بسته‌بندی، بازاریابی و... تأثیر می‌­گذارد. استفاده مداوم از این شاخصه‌­های برند به کمک انواع رسانه‌­ها برای مدتی طولانی در نهایت منجر می‌­شود به شکل‌­گیری ایماژی منسجم از برند در ذهن مصرف کننده.

در بازار­های فوق اشباعِ امروز، که روز­به­‌روز پیچیده‌­تر می‌­شوند، با چرخه بی‌­­پایان تولید محصولات جدید، مصرف­ کنندگان اغلب در دنیایی از محصول غرق می‌­شوند و انتخاب‌­های زیادی پیش پای‌شان قرار می‌­گیرد. برند­ها می‌توانند، با ایجاد یک نقطه ارجاع ثابت که مصرف­ کننده آن­ها را با آن بشناسد، منافع قابل توجهی از طرف مصرف‌کننده کسب کنند.

برند­ها از لحاظ تجاری مهم­‌اند، چون بین انبوه بازار­های پیچیده و پرتکاپو و جهانی امروز اطمینان می­‌دهند که برخی از تولید­کنندگان برجسته­‌ترند، وعده­‌های اصلی­‌شان محقق می‌شود، و نهایتاً در ذهن گروه مصرف­ کنندگان هدف خود باقی می‌­مانند. برند­ها همچنین با تسهیل کارایی و بهره‌­وری ارتباطات، ایجاد فرصت برای جذب بازار­های جدید و ایجاد گروهی از مشتریان پر و پاقرص، به کسب و کارهای تجاری سود می‌رسانند.

در حال حاضر، روش­‌های استاندارد بین ­المللی برای برآورد چگونگی تأثیر برند­ها بر افزایش سود صاحبان‌شان به وجود آمده است. در گزارش‌­های مالی ـ تجاری، همیشه ارزش برند در نظر گرفته می‌­شود و یافتن روش­‌هایی برای استفاده سودمند از آن در منافع مالی شرکت‌ها دیگر تنها دغدغه متخصصان ارتباطات نیست، بلکه دغدغه سرمایه‌گذاران و گروه­‌های مالی نیز هست.

برند­ها امروزه، با تجربه‌­ای بیش از دویست سال، از هر زمان دیگری مهم‌تر شده‌اند و کاربرد آن‌­ها روز­به‌­روز گسترده­‌تر شده است. برندسازی امروز بخش­‌های دولتی و غیرانتفاعی را هم به خود جذب کرده­ است و حتی کم‌کم به عرصه­‌های بسیار شخصی نفوذ کرده که در نتیجه آن مفاهیمی چون «برند شخصی»­، به وجود آمده است. البته لازم به یادآوری است که ظهور برند، پیامد­های جدی و گاه جرایمی به همراه داشته است.

برخی از کسانی که به دنبال کسب منافع از طریق قدرت برند­ها هستند به تولید، پخش و فروش محصولات بدلی در ابعاد وسیع مبادرت می‌کنند. امروزه، کالاهای جعلی بیش از ده درصد بازار جهانی را شامل می­‌شوند. این مورد فقط محدود به کالا­های تجملاتی نیست؛ قطعات یدکی، دارو و دیگر محصولاتی که می‌­توانند سلامت و امنیت مصرف‌کنندگان را به­ خطر اندازند نیز امروزه دائماً به صورت تقلبی تولید می‌شوند. خطری که این اقلام غیرمجاز برای اقتصاد و جامعه ایجاد می‌­کنند به دفعات منجر به مداخلۀ دولت‌ها شده است.

این واقعیت که برند­ها در جامعه و فرهنگ روزمره چنین عمومیت یافته‌­اند طبیعتاً سبب ایجاد مقاومت گسترده نسبت به آن­ها هم شده است. در سال‌­های اخیر، موارد متعددی بوده که آشکارا از برند­ها به دلیل اینکه از امکانات سیاسی، اجتماعی و محیط ­زیستی برای کسب منافع مالی سوء­استفاده می‌کنند، انتقاد شده است. به عبارت دیگر، فرایند «برندسازی» به طور عمومی بیش از فرایند­های مرتبط با آن، مثل تبلیغات، دارای بار منفی شده است و دلالت بر بی‌وجدانی عاملان آن دارد، درحالی­که تبلیغات در بدترین حالت، به این دلیل که ناخودآگاه ذهن مردم را تحت تأثیر قرار می‌­دهد، مورد انتقاد است. واقعیت این است که برند­ها به نهاد­های اجتماعی قدرتمندی مبدل شده­‌اند و خالقان و صاحبانشان باید از این امر آگاه باشند و رفتاری مسئولانه از خود نشان دهند. ناظران موشکاف جوامع معاصر باید پدیده برند را، به عنوان جنبه­‌هایی ساختاری از جامعه مدرن در آغاز سده بیست ­ویکم، دقیق‌­تر بررسی کنند.

 

* انتخاب، ویرایش و آماده‌سازی محتوا، تحریریه ایجاد

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

​این مطلب را به اشتراک بگذارید: